ادریناگل زندگی ماادریناگل زندگی ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

هستی من دخترم/ادرینا/

مادرانگی

1393/1/31 14:30
نویسنده : مامانی
274 بازدید
اشتراک گذاری

درست زمانی که بین همه ی اگرها و بایدها و چون و چراها مصمم میشی بشینی سر سجاده مهرش و از خدا نام مادر رو التماس کنی ، اون وقته که خدا نعمتش رو ... منتش رو بر سرت تموم میکنه و نام زیبای مادر رو برازنده باقی اسمت می کنه...

قصه تنهایی روزهای زندگیت تموم میشه...

یکی میاد که تو به لطفِ بودنش بهترین حس ها رو تجربه می کنی و به ضمانتش وام مادرانه میگیری...

 خودت به میل خودت ، خودتو از دفتر الویت ها داوطلبانه خط میزنی و یه نفر رو  مادرانگی میکنی تا انتهای زندگی ...

درست مثل مادرت

یادم بمونه که ؛

همه ی اینا خستگی داره...

نگرانی داره ...

از خود گذشتگی داره ...

این حذف خودها ...!!!

توی خیلی جاهای زندگی سخته ...

گاهی درد داره...

یادم باشه تصمیمی که گرفتم خیلی بزرگه...

اما به همه مادرانگی می ارزه...!!!!!

و اينطور شد كه من الان خوشحال از مادر بودنم تمام سختي ها رو به جان مي خرم جوجوی من ...دوستت دارم

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان مهدیه
31 فروردین 93 14:27
سلام عزیزمدوقلوهای من ساراو ثنا زنگیان تو جشنواره نوروزی شرکت کردن ممنون میشم به وبلاگ ما بیاین وبهشون رای و امتیاز5 رو بدین
الهام(مامان اميرحسين)
31 فروردین 93 15:51
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! مادر یعنی به تعداد همه روزهای اینده تو، دلواپسی! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود! مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن… روزت مبارك[پاسخ مرسی روزت مبارک دوستم